یادها و خاطرهها از ۶ گل تاریخی
گزارش ویژه در ۴۹مین سالروز آن بازی معروف
«معجزه سرخپوشها!» و «این سه تن شش بار دروازه تاج را لرزاندند». اینها تیترهای هفتهنامههای دنیای ورزش و کیهان ورزشی در 49 سال پیش از این بود. یک روز پس از اتفاقی که فوتبال ایران را شوکه کرد و برای همیشه تاریخ ماندگار شد.
به گزارش سایت باشگاه پرسپولیس، سیزدهمین دربی برای پرسپولیس بسیار خوش یمن و برای حریف به یکی از سختترین روزها و بدترین تراژدی بدل شد که هیچگاه، یاد و خاطره آن فراموش نمیشود.
*رکورد زدن، رسم پرسپولیس
شانزدهمین روز از ششمین ماه از سال 1352 بود که پرسپولیس و استقلال در هفتمین هفته رقابتها برای سیزدهمین بار به مصاف یکدیگر رفتند. فوتبال ایران پس از تجربههای مختلف، اولین دوره لیگ منظم خود یعنی جام تخت جمشید را برگزار میکرد. پرسپولیس در این دوره رقابتها برای دومین دوره پیاپی لیگ، رکورد قهرمانی بدون شکست را تکرار کرد. اتفاقی که در سال 1350 و دومین دوره لیگ منطقهای ایران روی داده بود. استقلال که تاج نام داشت قبل از این مسابقه در صدر جدول بود. تنها شکست آبیها در آن فصل نیز مربوط به همین دیدار میشد که استقلال را چند رده به پایین فرستاد.
این بازی در حالی انجام شد که آلن راجرز، سرمربی سرخپوشان، به خاطر تعطیلات لیگ، هفتهها قبل از این دیدار، ایران را ترک کرده و راهی کشورش شده بود. او شب قبل از مسابقه به ایران آمد و در دیدار هفته ششم نیز حضور نداشت. مسابقات لیگ بعد از هفته پنجم به خاطر بازی تیم ملی ایران، تعطیل شده بود. تیم در عمل تمرینات قبل از این مسابقه را زیر نظر بزرگ زندهیاد همایون بهزادی انجام داد و هم او بود که قبل از بازی در فرودگاه به استقبال سرمربی تیم میرود. پرسپولیسی که بدون شکست قهرمان شد و دربی را با شش گل برد، چنین مجموعهای بود.
*قلعه غیر قابل نفوذ
در این میان، نکته قابل تامل این که همواره در طول تاریخ، درباره خط حمله استثنایی آن دوران پرسپولیس صحبت شده است و کمتر درباره خط دفاع محکم و ستارههای آن صحبت میشود. پرسپولیس در آن فصل بیش از 70 درصد بازیها خود را با کلینشیت پشت سر گذاشت و در 16 دیدار از 22 مسابقه گلی دریافت نکرد.
*توپخانهای که به آتش میکشید
بهرام مودت، ابراهیم آشتیانی، مسیح مسیح نیا، رضا وطنخواه، جعفر کاشانی، اسماعیل حاج رحیمیپور، علی پروین، حسین کلانی، همایون بهزادی (کاپیتان)، اصغر ادیبی و ایرج سلیمانی نفراتی بودند که در این بازی به میدان رفتند. پرسپولیس دست به تعویض نزد. در واقع نیازی پیدا نکرد. تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاه بین 50 تا 60 هزار نفر عنوان شده است.
پرسپولیس، دو بازی قبل از دربی هم یک برد پر گل داشت. پیروزی پرگل 7 بر صفر برابر نورد اهواز، بهترین نتیجه رقم خورده در تمام رقابتهای آن فصل مسابقات بود. آن روز کلانی دو گل، مرحوم ایرانپاک چهار گل و علی پروین یک گل به ثمر رسانده بودند.
*فیلم بازی چه شد؟
یکی از مهمترین مباحث درباره آن بازی، موضوع فیلمبرداری و پخش مسابقه بود. مطلبی که برای آن مباحث بسیاری مطرح شده است از معدوم شدن فیلم بازی به دستور پرویز خسروانی تا رد این مطلب از سوی بسیاری، مورد گفتگو قرار گرفت. امروزه بسیاری پافشاری میکنند که دوربینی در کار نبود تا فیلمی در کار باشد و تنها دوربین برای فیلمبرداری صحنههایی از فیلم ممل آمریکایی به کارگردانی شاپور قریب بود. در این بین چهار گل از این مسابقه توسط همین دوربین فیلمبرداری شد که تا مدتها کسی حتی از وجود آن خبر نداشت.
در واقع این بازی تصویری از عملکرد ضعیف رادیو تلویزیون ملی ایران در همان زمان هم بود که نتوانست هم زمان با مسابقات قهرمانی کشتی جهان ۱۹۷۳ در تهران، این مسابقه را به درستی پوشش بدهد. در این میان زندهیاد مرتضی احمدی، بزرگمرد هنر نمایش ایران، روایتی متفاوت داشت. او در این ارتباط گفته بود: به قدری در سینما، تلویزیون و جلوی دوربین بودم که فرق دوربینها را از هم تشخیص بدم و آن روز جدا از دوربین مربوط به فیلم ممل آمریکایی یک دوربین دیگر در ورزشگاه و مشغول به کار بود هر چند به نظر نمیرسید آن دوربین برای فضایی مثل ورزشگاه آزادی مناسب باشد ولی به هر حال آنجا مستقر بود. بسیاری هم وجود دوربین دیگری در ورزشگاه را رد کردند.
جالب این که در پایان آن فصل، وقتی پرسپولیس قهرمان شد جامی نبود که تحویل قهرمان بدهند و این در حالی بود که سرخپوشان، قهرمانی خود را یک هفته مانده به پایان مسابقات قطعی کرده بودند. تنها در صورت شکست پرسپولیس برابر برق و پیروزی با اختلاف 13 گل توسط استقلال، شرایط تغییر میکرد. به این ترتیب در پایان اولین دوره جامی که بسیار درباره آن تبلیغات میشد، گفتند جامی آماده تحویل به پرسپولیس نیست!
به این ترتیب در دوره بعد بازیها بود که جام قهرمانی دوره اول در یکی از بازیها تحویل سرخپوشان شد.
به هر حال بسیار عجیب به نظر میرسد که برای ضبط چنان رویداد مهمی هیچ فکری نشده باشد. البته حساسیت روی موضوع فیلم بازی، بیشتر در یک دهه اخیر روی داد. وقتی، بعضی افراد سرشناس فوتبال وارد بازیهای کودکانه شدند و موضوع نبودن سند برای این بازی را مطرح کردند، هواداران پرسپولیس هم حساسیت نشان دادند. حال آن که سند یک مسابقه نه ویدیوی آن که گزارش داور و ثبت نتیجه در جدول است و این جدای از انتشار کامل گزارش در همه جراید آن زمان است.
و اما بشنوید از دوربین دیگری که آن روز در حال فیلمبرداری از صحنههای مسابقه و البته تماشاگران بود. زندهیاد حمیدرضا صدر کسی بود که به گفته خود با دوربین شخصی از اتفاقات آن بازی تصویربرداری کرد. وی حتی در گفتگو با یکی از مسوولان روابط عمومی باشگاه در سالهای گذشته با عنوان نمودن این مطلب و این که فیلم را در اختیار دارد، اعلام آمادگی کرده بود؛ بخشهایی از آن را بدون هیچ چشمداشتی در اختیار باشگاه بگذارد که در جریان جشن باشگاه در یکی از مراسمها که سالها پیش از این برگزار شد پخش شود ولی اجرا کننده مراسم، برای آن، در کنداکتور برنامه جایی قرار نداد!
*عادت پرسپولیس به 6 تایی کردن تیمهای استقلال(تاج)
نکته جالب توجه این است که پرسپولیس تا قبل از دربی سیزدهم با وجود فعالیت چند ساله، بارها تیمهای مختلفی با نام استقلال(تاج) از شهرهای مختلف را شش تایی و حتی هشتتایی کرده بود. تاج شیراز، تاج سنندج و تاج نوشهر از جمله تیم هایی بودند که پرسپولیس در سالهای 1349 و 1350، آن ها را با نتیجه 6 بر صفر و 8 بر صفر مغلوب کرده بود. خود استقلال تهران هم در سال 1350 برابر پرسپولیس چهارتایی شده بود.
*اعتراف رایکوف، یک سند تاریخی
قبل از این مسابقه رایکوف، سرمربی استقلال، در یک کریخوانی برای همتای انگلیسی خود در پرسپولیس که دو هفته بعد از بازی در دنیای ورزش منتشر شد، اعترافی انجام داد که میتوان آن را یک سند تاریخی دانست.
وی قبل از این بازی گفته بود: « اگر تماشاگران پرسپولیس را من داشتم این تیم و هر تیم دیگری را در تهران با چهار گل شکست میدادم.»
این اظهار نظر به خوبی تفاوت و غیر قابل قیاس بودن دو تیم از نظر محبوبیت و تعدد هواداران در میان مردم و علاقمندان به فوتبال در آن دوران را، نشان میدهد.
*وقتی پرسپولیسیها هوای استقلالیها را داشتند
زنده یاد همایون بهزادی کسی بود که به جهت تمرین دادن تیم و هتتریکی که در آن بازی انجام داد، بیشترین نقش را در آن پیروزی ایفا کرد. او در طول سالها بارها درباره این بازی صحبت کرد ولی شاید از برجستهترین بخشهای صحبتهای او این بود که ما (بازیکنان دوتیم) با هم رفیق بودیم. رقابت و کری داشتیم ولی رفیق بودیم. آن روز هم خیلی خاص بود. بعد از بازی حواسمان بود کاری نکنیم که آنها بیشتر ناراحت شوند.
این ها نگاه و صحبتهای فردی است که در همان زمان به خاطر خیلی مسایل که برای پرسپولیس به ویژه در دربیها پیش آورده میشد، ناراحت و همه آن انگیزهها در روز 16 شهریور 1352 در او جمع بود تا هر قدر هم آلن راجرز خواست که عقب بکشند و نتیجه را حفظ کنند او دست بردار نباشد.
اسطوره فوتبال ایران، حسینعلی کلانی هم پیش از این درباره آن بازی مطلب مشابهی را مطرح کرده و گفته است: من بهترین دوستانم تاجی هستند و در تیم رقیب بازی میکردند. اتفاقا بعد از بازی به خاطر دوستانمان ناراحت بودیم و من به همراه چند بازیکن دیگر به رختکن تاجیها رفتیم و از آنها عذرخواهی کردیم ولی به هر حال این مسائل باعث جذابیت فوتبال میشود و ما در آن روز خاص توانستیم ۶ گل به استقلال بزنیم.
حسن روشن از بازیکنان آن زمان استقلال هم درباره آن بازی صحبت هایی داشته است. از جمله در یک برنامه تلویزیونی گفت: آن بازی یک نتیجه عالی برای حریف بود ولی بازیکنان پرسپولیس هیچ یک، هیچ کدام از حرکتهایی که این روزها مرسوم است را انجام ندادند. هیچ کاری نکردند که بخواهند ما را آزار بدهند و حریف را تحقیر کنند.
استقلال در آن زمان تیمی بود که 8 نفر از تیم ملی بزرگسالان و 4 ملی پوش از تیم ملی جوانان در آن بازی میکردند. آن روز وقتی با اتوبوس از باشگاه به سمت ورزشگاه میرفتیم. آقای رایکوف یک بار بلند شد و از ته اتوبوس تا جلو، همه را برانداز کرد و سرش را تکان داد. فکر کنم همانجا متوجه شده بود روز خوبی نیست ولی خب نه در حدی که شش گل بخوریم.
*اللهوردی زیر بار ننگ و حرف نرفت
و اما مسایل بعد از آن بازی در اردوی استقلال را همه بارها شنیدهایم. نتیجه به قدری شوکآور بود که بسیاری به کوتاهی متهم شدند در حالی که مشخص بود چنین مسایلی وجود نداشت. منصور رشیدی که 4 گل دریافت کرده بود خود در مصاحبههایش از این اتهام نسبت به خود سخن گفته است. او خود از سوی دیگر در اظهارنظرهایی به جواد الله وردی کنایه زد. حسن روشن در اظهار نظری گفته بود: «شاید یکسری بخواهند بگویند جواد الله وردی سوتی داد. بیچاره جواد الله وردی یک نفر آدم بود. آدم بخواد سوتی بدهد یکی را سوتی میدهد نه پنجتا، ششتا. حالا او بعدا به پرسپولیس رفت و همه چیز را روی او ریختند.»
جواد الله وردی تا کنون بارها درباره آن روزها صحبت کرده است. او میگوید: در آن بازی، با تمام وجود بازی کردم. دست من شکست، آن وقت چطور به پرسپولیسیها راه دادم؟ علاوه بر این، من اگر بازیکنی بودم که میخواستم راه بدهم، یک مربی حرفهای مثل رایکوف من را تعویض میکرد. ای کاش فیلمش بود چون در هیچ کدام از گلهایی که خوردیم مقصر نبودم. خدا بیامرز همایون بهزادی نمیدانم از 30 متری بود یا از 40 متری، توپ را توی دروازه زد. آن وقت من مقصر بودم؟ روی گل اول، دروازهبان میتوانست توپ را بزند که آقای بهزادی پیش دستی کرد و گل شد، آن وقت من مقصر بودم؟
او درباره ماجرای برخورد پیش آمده با خسروانی هم در مصاحبهای چنین گفته است: «ما نمیدانستیم هرجایی نباید حق را بگوییم وگرنه بزرگان تیم آن جا نشسته بودند و تیمسار خسروانی در واقع به آنها هم گفت که شما مایه ننگ هستید. هیچ کدام از آنها، از سرمربی و سرپرست تا کاپیتان بلند نشدند که جواب تیمسار خسروانی را بدهند. بالاخره او آجودان شاه بود. من از همه کوچکتر بودم، بلند شدم و گفتم چرا به ما میگویید مایه ننگ. اگر ما مایه ننگ هستیم، شما رییس ننگها هستید. در آن دوران بزرگترهای تیم، بزرگتری نکردند تا من تکه و پاره نشوم.
بعد آن گفتگو هم، ۲۷ صفحه نامه به تیمسار خسروانی نوشتم. وقتی تیمسار این نامه را خواند، من و پدرم به باشگاه رفتیم. در نامه نوشته بودم همه این جا به خاطر پول دور هم جمع شدهاند. حتی من هم به خاطر دانشگاه به تاج آمدهام وگرنه پایم را این جا نمیگذاشتم. اینها را در نامه نوشته بودم.»
الله وردی در پاسخ به این سوال که آیا همان تفاوت رفتار بزرگترها در دو تیم از عوامل آن نتیجه بود یا نه؟ میگوید: نمیدانم ولی پرسپولیس آدمهایی مثل مرحوم دهداری به خودش دیده بود که به انسانها عزت میگذاشت. من را از یک تیم دسته سومی با پرسپولیس به خوزستان برد و آن جا به من بازی داده بود. پرسپولیس و استقلال دو جریان متفاوت بودند. پرسپولیس ریشه داشت. ریشهاش از شاهین بود. دکتر عباس اکرامی رفته بود. فوتبال را با دقت دیده بود و آمد آن را همراه اصول خودش با دقت یاد داد. رگ و ریشه شاهین از مردم بود.
*راجرز راضی بود، عمو همایون دست بردار نبود
و اما به بازی و آن چه در پرسپولیس آن روز جریان داشت بر میگردیم. علی بهزادی، فرزند همایون بهزادی در این باره روایتی دارد و گفته است: 45 روز پدرم پرسپولیس را تمرین داده بود. تیم را برده بود تپههای داودیه. بلایی به سر تیم آورده بود که همین آقای پروین میگفت من تا 20 روز بعد از دربی خستگیام از تنم بیرون نیامد. سخت گرفته بود. میدانست که دربی برای هواداران چه معنایی دارد. راجرز در آن بازی هر قدر به پدرم گفته بود بیایید عقب، پدرم کار خودش را کرده بود. راجرز بعد از گل اولی که پرسپولیس زد، دنبال حفظ نتیجه بود. به پدر گفته بود برگردید و فقط دفاع کنید. پدرم اما تیم را جلو کشیده بود. پرسپولیس گل دوم را زده بود. راجرز باز هم گفته بود دفاع کنید اما پدرم باز هم تیم را جلو کشیده بود. همین طور گل سوم و چهارم هم زده شده بود. راجرز دیگر از گل چهارم به بعد تسلیم خواسته تیمش شده بود. بعد از گل چهارم از خوشحالی پشتک زده بود. پدرم میدانسته که چه می کند. یکی از گلهایش را از فاصله 40 متری زده بود. عمو ناصر (زندهیادها همایون بهزادی و ناصر حجازی، رفاقت بسیار و خانوادگی با یکدیگر داشتند) به پدرم گفته بود من اصلا آن توپ را ندیدم و متوجه نشدم که چطور رفت و در کنج دروازه نشست.